صفحات

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

خیانت به شاه قانونی ایران و سرنوشت خیانتکاران مقاله ای از امید دانا


خیانت به شاه قانونی ایران و سرنوشت خیانتکاران مقاله ای از امید دانا
هر سال که به سالروز دهه خیانت و سرخوردگی ملی و عقب ماندگی ایران نزدیک میشویم سر تا پای وجودم را پرسشی در بر میگیرد . این پرسش ها تمام ذهن من را بکار میگیرند پرسش هایی که پاسخی روشن
omid dana امید دانا
omid dana امید دانا
دارند پرسش هایی از قبیل این موارد که چرا بایستی این رویداد تلخ در سال ۵۷ به وقوع می پیوست ؟ چرا نسل پیشین ما که شوربختانه پدران و مادران ما هستند به اسلام تازی پیشه پروانه دادند که به واسطه ملاها نیرو بگیرد و تمامی زحمات شاهنشاه فقید  در راستای تضعیف این دیگاه ضد بشری را به باد دادند ؟ چگونه است که مردمان ما تاریخ کشورشان را نخوانده بودند چگونه است که از قادسیه و تازش مسلمانان پیرو محمد و عقب افتادگی ایران به لطف رحمت اسلام ناب محمدی پند نگرفته بودند ؟
حال از مردم عادی انتظاری نمیرود اما از روشنفکرانی که با مهرورزی شاه مدبر ایران برای اندوختن دانش به کشورهای اروپایی سفر کرده و در بهترین دانشگاه های روزبا پول شاه ایران  به دانش جهانی مجهز شده و برای ساختن ایران بایستی خود را وقف میکردند چگونه بود که با خمینی در نوشتن قانون فرقه ای اسلام نقش اول را بازی کردند؟
در تمام روز این پرسش ها تمام گاه مرا گرفته و به خود مشغول میکند و به یاد روزهایی که با این آقایون پنجاه و هفتی که در زندان اوین بند ۳۵۰ سرو کله میزدم می افتم . در زندان هم دست از کینه خود نسبت به فرهنگ و تاریخ پیش از تازش تازیان به ایرانمان و روانشاد محمد رضا پهلوی شاه ایران بر نداشته و حتا زمانی که در می یافتند من ناچیز هم مهر فرهنگ و تاریخ ایران و خاندان بزرگ پهلوی در دلم ریشه دوانده با پلید سرشتی هر چه تمام تر به اذیت و آزار من به قصد زیان رساندن از هیچگونه کوششی دریغ نمی کردند.
پرسشی از رفتار این آقایون مطرح میگردد که چرا ؟ چرا از تاریخ و فرهنگ میهنمان و خاندان پهلوی بغض وکینه دارند . اینگونه مگر نیست که این آقایون از آزادی سخن میگویند برای پیشرفت انسان و یا ایران سینه سپهر میکنند پس این دشمنی و پلید سرشتی از کجا آبیاری میشود ؟ چرا خود و نسل من را به ورطه نابودی کشاندند؟
با نگاهی گذرا به سرنوشت رهبران و گروهایی که به مامور ویژه انگلیس خمینی یاری رساندن و کشور را به سوی سقوط و نابودی هل دادند در می یابیم که به قول معروف هیچ کدام عاقبت نیکی نداشتند و همگی از سرنوشت شومی برخوردار شدند اما همچنان از خیانت به این مردم دست بر نمیدارند.
از رهبر این جریان خیانت پیشه گرفته که عکسش را در ماه و مویش را در لای تازینامه دیدند که با سرطانی سخت مبتلا شد و با درد و رنج و سختی به سوی مرگ شتافت و بشریت را از حضور ننگ آورش نجات داد و هم اکنون در زیز خروارها خاک استخوانهایش از هم پکیده و طبق او دین تازی اش اگر جهنمی وجود داشته باشد با وجود نا مبارک خود آنجا را هم آلوده کرده است.
رئیس دادگاه انقلاب آخوند صادق خلخالی که سالها به دست فراموشی از سوی همین حاکمیت دچار شد و آخر سر هم وزنش نزدیک به ۲۰ کیلو شد و در تنهایی با کابوس جنایت هایی که برای بقاء این رژیم ضد بشری کرده بود دست و پنجه نرم میکرد و آخر هم از دست کابوس ها در گوشه خانه ای که با خون هزاران اعدامی که به دستور این شخص انجام شده بود توانسته بود بسازد دق مرگ شد و از غصه جهان را از وجود ناپاک خود تمیز داد.
و یا آخوند بهشتی که با همکارانش مشغول به پردازش جمهوری اسلامی بودند برای نابودی بیشتر ایران در دفتر حزب منحوسش توسط هم پیمانانش در ثمر رسیدن انقلاب یعنی مجاهدین خلق به یکباره به هوا رفتند تا بیشتر از این نتوانند خیانت در حق مردم خود انجام دهند.
یا آقای قطب زاده که به دست همون امامش که خود برای رسیدن خمینی به قدرت از تمام زندگیش گذشت و به شاه فقید ایران پشت کرد اعدام شد تا درس عبرتی برای تمام روشن اندیشان باشد که هرگز به ملا جماعت جای اطمینانی نیست.و یا سازگارا که پاسدار بوده و یا نوری زاده که خبرنگار بوده و در وصف خمینی قلم زده و یا بنی صدری که رئیس جمهور خمینی بوده همگی از ایران فراری شده و هم اکنون برای امرار معاش فاحشه سیاسی شده و به ناچار مجبور به نوکری اسرائیل شده اند. و یا خود سرکرده حکومت سید علی خامنه ای که تقاصع خیانت به شاه و امضاء پیمان سرخ وسیاه را با دشمنان ملت  با از دست دادن یک دست خود پرداخت کرد و یا اصلاح طلبانی که امروز همرزمان گذشته شان آنها را فتنه گر خطاب میکنند و به بدترین شکل آنها را بازجویی کرده و از صحنه قدرت کنار گذاشته اند یا در زندانی که خود در سالهای نه چندان دور زندان بانش بودند گرفتارند به مانند میردامادی و امین زاده و تاج زاده و مغیسه و نبوی و سحر خیزو کروبی و موسوی و یا به مانند داریوش امیر ارجمند و سروش و کدیور و مهاجرانی و پاسدار گنجی در خارج از ایران مشغول به نوکری آمریکا و یا انگلیس هستند .
و یا ملی مذهبی ها که هیچ گاه ثبات اندیشه ای نداشته و ندارند و حتا خود نمیدانند که چه میخواهند همگی به مرگهایی سخت و دردمنشانه مردند از خود بازرگان گرفته که قانون اساسی این حکومت فاشیستی را تنظیم کرد تا مهندس سحابی که در تنهایی به دور از دخترش که در زندان حکومتی که خود و یارانش آن را پایه گذاری کرده بودند جان سپرد تا هاله سحابی که در سن پنجاه سالگی در زندان روزگار میگذراند و برای مرگ پدر به مرخصی آمده و در پی حمله چماقداران و زیر دست و پای لباس شخصی ها جان سپرد تا هدی صابری که در زندان در بدترین شرایط جلوی چشمان من که هم اتاقیش بودم با مرگی سخت جان داد .
یا خود رفسنجانی که هم اکنون خوار و ذلیل شده و تمامی پست و مقام هایش را گرفته اند و یک پسرش از ریاست مترو برکنار شده و پسر دیگرش به خارج از ایران فرار کرده  و دخترش فائزه در همین خیابانهای تهران از سوی حامیان دوست نزدیک دوران نه چندان دور خود خامنه ای  مورد هتاکی و انواع ناسزاهای رکیک قرار میگیرد و آبرویی برایش نمانده.
تا سازمان مجاهدین خلق که هزاران کشته ویا اعدامی دادند و در کشورهای خارجی به چشم تروریسم به صورت تحقیر آمیز زندگی میکنند و از سوی مردم خودشون هم مورد لعن و نفرین قرار دارند و برای همیشه از مزدوری صدام سر نمیتوانند راست کنند تا احزاب چپی که هزاران اعدامی روی دستشان ماند و یا در ایران در زندانند و یا بر خلاف عقایدشان مجبورندبه کشورهای سرمایه داری فرار کنند زیرا حتا آن الگوهای منتخب خود که در ارتباط با نوع حکومت میگویند را کشورهایی همچون کوبا و چین و کره شمالی در بر گرفته است.
مابقی باقیماندگان این انقلاب ننگین همگی سرخورده وپشیمانند اما هنوز به فکر جبران نبوده ونیستند و هم چنان با بغض و کینه از شاهنشاه تاجدار ایران محمد رضا شاه پهلوی سخن میگویند و حاضر به اتحاد با یگانه پسر ایشان شاهزاده رضا شاه دوم نیستند و تا تجزیه و نابودی ایران هم دست از این دشمنی با این خاندان بزرگ بر نخواهند داشت و تا به کی و کجا تصمیم به این خیانت و حماقت خود و نوکری برای دول خارجی میپردازند پرسشی است که بایستی سپرده شود دست زمان
هم میهنان گرامی اینان که در این نوشتار آوردم هنوز هم حاضر به اتحاد برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و روی کار اوردن نظامی مردمسالار و سکولار و دموکرات بر اساس رای مردم نیستند چون هنوز معتقدند این نظام باید بماند چون منافع آنها از بین میرود
پاینده ایران اهورایی ما

نگارنده: امید دانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه شما :