صفحات

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

نامه یک زندانی محکوم به اعدام در ایران برای گلشیفته فراهانی

امید دانا،
یادش به نیکی روزی که وارد زندان اوین شدم با چهرهای زیادی اشنا شدم اما در بین همه آنها مظلومیت و سکوت وحید اصغری برایم بسیار پرسش برانگیز بود ، هم اکنون من در سوئدم و وحید گرامی زیر حکم اعدام است و با شهامت نامه ای برای یکی از هنرمندان ایران به نام گلشیفته نوشته است. متن کامل نامه به شرح زیر است

به گزارش تارنمای ملی، مذهبی در این نامه آمده است: من وحید اصغری هستم. فعال سایبری حقوق بشر که با احداث سایت های گوناگون در زمینه های مختلف می خواستم در اعتلای فرهنگ و هنر مردم این سرزمین نقشی داشته باشم. یکی از فعالیت های من مدیریت خبرگزاری Shabtaz.com بوده که یک سایت حقوق بشری است. در حال حاضر با دلایل واهی و پوچ همانند چندفعال سایبری و وبلاگ نویس دیگر محکوم به اعدام شده ام و هرلحظه امکان دارد این حکم اجرا شود.

خانم فراهانی شما که هنرمند این مملکت هستید از رنج ما به ملل آزاد آگاهی برسانید، ما زیر شکنجه مجبور به اعتراف بشویم و در دادگاه های چنددقیقه ای محاکمه می شویم و مجبوریم مدت ها در زندان بمانیم. مثلا خود من فقط ۲۱ ماه در سلول انفرادی کوچکی زندگی کردم همراه با بازجوئی ها و شکنجه های فجیع فقط به این دلیل که جوانان نسل جدید ایران با تکنولوژی روز دنیا بزرگ می شوند. فعالیت های من برای نزدیکی بیشترفرهنگ ایران با تمدن جدید روز دنیا بوده است و پرونده ما پرونده بسیار مهمی است چون راه را برای سرکوب بیشتر باز می کند.

ما اولین گروه بازداشت شدگان توسط سازمان جرایم رایانه ای سپاه هستیم که اگر حکم ما اجرا شود از این به بعد حکومت هر جفایی را به کاربران اینترنتی ایران هموار کرده و به راحتی می تواند جنایت کند. کار من کار بسیار مقدسی بود چون باعث باز شدن فضای سایبری مدیران و آغاز روابطی جدید بین جوانان ایرانی و غربی می شد. من تمام تلاش خودم را به کار بردم تا از تمام استعدادهای ایرانی استفاده کنم و وظیفه خودم دانستم که از هر نخبه ای پلی بسازم به سوی دنیایی بهتر برای ایران. برای هر جوان مستعدی فضایی به وجود آوردم تا بتواند به پیشرفت ایران کنک کند که نمونه آنها مهدی علیزاده فخرآباد است که از کشفیات من است و نویسنده ای صاحب سبک است که متاسفانه او نیز هم اکنون در اینجا در انتظار اعدام به سر می برد. من خواستم از عقاید آنها که از حقوق اولیه آنها بود و از آنها سلب شده بود دفاع کنم و به جوانان ایرانی آگاهی بیشتری ببخشم.

خانم فراهانی، تنها دوست متشرک ما هنر است ولی اگر مجبور شویم که سرویس امنیتی فرانسه را دوست مشترکمان بشماریم نتیجه زحمات آکادمی بازیگری بند ۲ الف اوین است. شاید ندانید اما در تاریخ ۸ بهمن سال ۹۰ دوباره مجبور شدم زیر شکنجه های روحی و جسمی به ارتباط با شما در یک مصاحبه تلویزیونی اعتراف کنم و مثل یک بازیگر در جلوی دوربین ظلم و ستم و حرف های طوطی واری را تکرار کنم که آنها می خواستند.

خانم فراهانی باخبر شدیم وزیرخارجه فرانسه خواستار آزادی ما شده است. ما مدتهاست که زیرحکم اعدام هستیم. من جوانی مثل شما هستم که جوانی را از من گرفته اند، حکم مرگ دارم و شما به راحتی در چنین آزادی هایی که ما باید بخاطر آن بمیریم می توانید زندگی کنید. در فیلم جدید جنجالی شما که اینجا دیدم یاد این افتادم که من هم یک مدل بودم و شاید باور نکنید که به همین دلیل در زندان هستم.

خانم فراهانی فریاد مظلومیت ما را به گوش جهانیان برسانید من و شما رفتنی هستیم و تنها چیزی که باقی خواهیم گذاشت رهاورد هنری است که در زندگی خود مرتکب شده ایم. آن زمان که آزاد بودم بند ۳۵۰ اوین چشم من بود و از وقتی در بند ۳۵۰ هستم شما هنرمندان و فعالان حقوق بشر چشم من هستید. خوش باشید و بدانید که به یادتان به ماه چشم می دوزیم با اینکه شاید روزی خورشید را نبینیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه شما :